حالا که هم من دوشنبه رو خفت کردم و هم دوشنبه من رو، و خیل کثیری از علاقهمندانِ روزِ دوشنبه هم منتظرند تا دوشنبگیِ دوشنبهها رو براشون تبیین کنم، فرصت رو مغتنم میشمارم برای اینکه یادی کنیم از ملکالشعرا بهار و ارمغانِ بهار ایشان، فقرۀ چهلویکم. میفرمایند:
چون تو را کدخداییکردن کام است، نخست هزینه (نفقه) به میان کُن.
چو بر کتخدایی ببستی میان / نخستین هزینه بِنِه در میان
که گر بیهزینه بخواهی بیوک / دوشنبه بُوَد سور و آدینه سوگ
بهنظرم معنا واضحه، اما منبابِ شهیدنشدنِ معنایِ کلامِ محمدتقیخان، معنای این فقره به فارسی معیارِ ما میشود: اگر مطلوب تو این است که کدخدا (بزرگ) باشی، اول از همه باید هزینۀ آن را فراهم کنی (نفقه هم که یعنی خرجِ روزمرۀ عیال و اولاد و اینها). چو بر کتخدایی ببستی میان یعنی وقتی عزمت رو جزم کردی که کدخدا بشی. نخستین هزینه بِنِه در میان یعنی قبل از هرکاری پولش رو جور کن و بیار وسط. که گر بیهزینه بخواهی بیوک یعنی اگر عروسِ مفتومجانی بخواهی (البته بیوک در ترکی یعنی کدخدا و اینها که استفاده از این واژه ایهامه و قشنگه). دوشنبه بُوَد سور و آدینه سوگ یعنی دوشنبه جشن میگیری و جمعه به عزا مینشینی.
یعنی درکل، ملکالشعرا هم نظرش اینه که دوشنبهها اگر پول نداشته باشی تو جیبت، روز گهی است.
متاسفانه باید به محضرت برسونم که خونده بودم همه پستهار ِ. اما اینکه فکر کردی اگه خونده بودم نظرم عوض میشد جالب بود. شرمندتم. حالا همونجور که من حق دارم بگم کص گفتی عزیزم، ت هم حق داری بگی من کصونهواویلاگری کردم. حالا بیا دوست باشیم. به این میگن آزادی کص چیز. آزادی بیان. هاها.
باشه. آزادی بیان خوبه.
دوست
نه بابا چیلام. فقط چون در مقابل کص گفتن نمیتوانم که سکوت کنم واکنش درخور نشون دادم. ضمنا تمام روزهای هفته به من مربوطن.
آفرین، چیل باش.
حالا برو یه دور از اول پستها رو ببین بیا بالا تا بفهمی چرا تو الکی کصونهواویلا کردی و من کص نگفتم.
یعنی مثلا سهشنبهها اگه پول نداشته باشی تو جیبت، گه نیستن ؟ کمتر **بگو پس. حالا اگه اصرار داری که **بگی، از ملک الشعرا هم مایه نذاری قبوله.
حالا تو چرا در واکنش به پستی که ربطی بهت نداشته کصونهواویلا میکنی؟